در یک سوی این رقابت معمرقذافی، رهبر لیبی قرار دارد که به ویژه بعد از ماه عسل جدیدش با غرب - به لطف تقدیم دو دستی برنامه هستهای و پرداخت غرامت به بازماندگان حوادث لاکربی و دیگر- خودش را در موقعیت برتر میبیند و با تکیه بر دلارهای نفتی میکوشد دیگر رهبران آفریقایی را به تشکیل سریع ایالات متحده آفریقا و دولت واحد ترغیب کند.
وی در این موضع از حمایت عمر بونگو اوندیمبا، رییس جمهور گابن و رهبر سیاسی پیشکسوت آفریقا و عبدالله واد، رییس جمهوری سنگال بهره میبرد. وقتی شور و هیجان قذافی برای تشکیل فوری دولت واحد آفریقایی را مشاهده میکنیم به ناچار با تحلیلگرانی که عقیده دارند قذافی رویای ریاست جمهوری آفریقا را در سر میپروراند هم نظر میشویم.
در سوی دیگر تابو امبکی، رییس جمهوری آفریقای جنوبی حضور دارد که بدون تردید هیچ اتحادی در سطح آفریقا بدون این کشور ممکن نیست و هیچ کشوری خارج از آفریقا نمیتواند اتحاد قارهای در این سطح را بدون آفریقای جنوبی تصور کند.
برای درک این مطلب کافی است بدانیم که تولید ناخالص داخلی آفریقای جنوبی به تنهایی بیش از دو سوم کل تولید ناخالص آفریقاست. تولید ناخالص داخلی این کشور به تنهایی از کل تولید مشابه 43 کشور آفریقایی زیر صحرا بیشتر است.
امبکی نیز از حمایت کشورهای جنوب آفریقا و البته از حمایت نیجریه، اصلیترین صادرکننده نفت در قاره آفریقا بهره میبرد. امبکی و همفکران وی موافق تشکیل دولت واحد در قالب یک فرآیند چند مرحلهای و طولانی مدت هستند.
واقعیت این است که تشکیل سریع دولت واحد آفریقایی آن گونه که قذافی و همفکران وی میخواهند مصداق ضربالمثل آفریقایی «قرار دادن گاوآهن قبل از مهیا کردن گاو» است. تقریباً هیچ کارشناس مستقلی نمیداند طرح قذافی برای تشکیل دولت واحد چیست.
وی از تشکیل ارتش دو میلیون نفری و ایالات متحده آفریقا حتی با دو کشور دم میزند و معلوم نیست این حامی تاریخی گروههای شورشی جدایی طلب از جمله در آفریقا، چگونه تا این حد به وحدت قاره علاقهمند شده است و این رهبر شمال آفریقایی چرا چندسالی است به گسترش روابط با کشورهای جنوب صحرا علاقهمند شده است؟
پرسش دیگر این است که قذافی که خواستار جایگزینی دولت واحد آفریقا به جای اتحادیه آفریقاست، تشکیل چنین دولتی را تحت چه قالبی پیشنهاد میدهد؟ رایگیری عمومی از آن دست که در لیبی یافت نمیشود؟
واضح است که رویای قذافی برای تشکیل دولت واحد آفریقایی مورد حمایت اکثریت رهبران قاره نیست. حتی بلزکومپائوره، رییسجمهور بورکینافاسو که از پیروان سیاسی قذافی در قاره محسوب میشود طرفدار اتحاد تدریجی است.
با این اوصاف کاملاً معلوم است که چوب جادوی رهبر فانتزیست لیبی این بار معجزه نمیکند.چهل سال بعد از تشکیل سازمان وحدت آفریقا، این قاره هنوز نتوانسته است واقعاً در مسیر اتحاد و همگرایی قرار گیرد.
اروپا در فردای جنگ جهانی دوم با تشکیل گام به گام شورای اروپا ( مه 1949)، جامعه اروپا( فوریه 1975) و اتحادیه اروپا( فوریه 1992) تحقق گام به گام وحدت قاره سبز را فراهم آورد و امروز به لطف اراده سیاسی مستحکم به صلح، ثبات پولی و گردش آزاد کالا و اشخاص دست یافته است.
آفریقاییها نیز برای رسیدن به همگرایی واقعی جز حرکت گام به گام همراه با حل مشکلات و بحرانهای پرشمار موجود در این قاره چارهای دیگر ندارند؛
اگر چه جان کوفور، رییسجمهوری غنا و رییس دورهای اتحادیه آفریقا در سخنرانی افتتاحیه اجلاس اخیر در اکرا جمله معروف قوام نکرومه بعد از استقلال غنا در سال 1957 را تکرار کرد که «استقلال کشورم بدون استقلال کل آفریقا بی معناست».